دهی است از بلوک آلیان دهستان ماسوله بخش مرکزی شهرستان فومن، واقع در 2هزارگزی شمال شوسۀ فومن به ماسوله. با 164 تن سکنه. آب آن از رود ماسوله و چشمه و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از بلوک آلیان دهستان ماسوله بخش مرکزی شهرستان فومن، واقع در 2هزارگزی شمال شوسۀ فومن به ماسوله. با 164 تن سکنه. آب آن از رود ماسوله و چشمه و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
نشان دادن ماجراهایی که در دو نقطه مختلف اتفاق می افتند، به صورت متناوب، در حالی که این ماجراها درواقع یک صحنه واحد هستند و ارتباط کاملی با هم دارند. این تمهید بر خلاف تدوین موازی، صحنه ای یگانه را می آفریند، نه اینکه دو ماجرای مختلف در دو نقطه جریان داشته باشند. برای مثال نماهایی که به تناوب از دو نفری که پشت تلفن هستند و با هم گفت و گو می کنند، نشان داده می شود. یا تصویر زنی که مضطربانه در انتظار رسیدن فرزندش است و فرزندش که سراسیمه به سوی خانه روان است
نشان دادن ماجراهایی که در دو نقطه مختلف اتفاق می افتند، به صورت متناوب، در حالی که این ماجراها درواقع یک صحنه واحد هستند و ارتباط کاملی با هم دارند. این تمهید بر خلاف تدوین موازی، صحنه ای یگانه را می آفریند، نه اینکه دو ماجرای مختلف در دو نقطه جریان داشته باشند. برای مثال نماهایی که به تناوب از دو نفری که پشت تلفن هستند و با هم گفت و گو می کنند، نشان داده می شود. یا تصویر زنی که مضطربانه در انتظار رسیدن فرزندش است و فرزندش که سراسیمه به سوی خانه روان است
دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 4هزارگزی خاور مرزبانی با245 تن سکنه، آب آن از چشمه و رودخانه و فاضلاب و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) دهی است از دهستان کزاز پایین بخش سربند شهرستان اراک، واقع در 47هزارگزی شمال باختری آستانه با 169 تن سکنه، آب آن از قنات و رود محلی و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 13هزارگزی جنوب کوهدشت با 120 تن سکنه، آب آن از رودخانه و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 65هزارگزی جنوب خاوری بیرجند با 203 تن سکنه، آب آن از قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) دهی است از دهستان حسن آباد بخش مرکزی شهرستان آباده، واقع در 68هزارگزی جنوب اقلید با 152 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، واقع در 4هزارگزی خاور مرزبانی با245 تن سکنه، آب آن از چشمه و رودخانه و فاضلاب و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5) دهی است از دهستان کزاز پایین بخش سربند شهرستان اراک، واقع در 47هزارگزی شمال باختری آستانه با 169 تن سکنه، آب آن از قنات و رود محلی و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد، واقع در 13هزارگزی جنوب کوهدشت با 120 تن سکنه، آب آن از رودخانه و راه آن ماشین رو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند، واقع در 65هزارگزی جنوب خاوری بیرجند با 203 تن سکنه، آب آن از قنات و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9) دهی است از دهستان حسن آباد بخش مرکزی شهرستان آباده، واقع در 68هزارگزی جنوب اقلید با 152 تن سکنه، آب آن از چشمه و راه آن مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت، واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری سبزواران با 240 تن سکنه. آب آن از رود خانه هلیل و راه آن مالرو است. مزرعۀ میان ده پایین جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت، واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری سبزواران با 240 تن سکنه. آب آن از رود خانه هلیل و راه آن مالرو است. مزرعۀ میان ده پایین جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
نام ایستگاه راه آهن از دهستان علا بخش مرکزی شهرستان سمنان و آن اولین ایستگاه سمنان به دامغان در کیلومتر 18 است سکنۀ آن همان کارمندان ایستگاهند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3) دهی است از دهستان سدن رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان، واقع در 10هزارگزی خاور کردکوی با 720 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
نام ایستگاه راه آهن از دهستان علا بخش مرکزی شهرستان سمنان و آن اولین ایستگاه سمنان به دامغان در کیلومتر 18 است سکنۀ آن همان کارمندان ایستگاهند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3) دهی است از دهستان سدن رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان، واقع در 10هزارگزی خاور کردکوی با 720 تن سکنه. آب آن از رودخانه و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 235هزارگزی شمال کلیبر با 273 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان گرمادوز بخش کلیبر شهرستان اهر، واقع در 235هزارگزی شمال کلیبر با 273 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
هرچیز توپر که پوک نباشد. آنچه میان آن خالی نباشد. (از یادداشت مؤلف) ، نوعی شیرینی یا آجیل که بیشتر در آذربایجان (مخصوصاً در تبریز و اسکو و خسروشاه و مراغه) درست کنند و برای ساختن آن، ابتدا هسته و قشر درونی هلو، شفتالو، زردآلو، گلابی را خالی کنند تا پوست آن با قشری از گوشت میوه بماند سپس آرد یا کوبیدۀ شکر و گردو و بادام و جز آن را توی آن می ریزند و می گذارند خشک می شود و بسیار مطبوع و خوش طعم می گردد
هرچیز توپر که پوک نباشد. آنچه میان آن خالی نباشد. (از یادداشت مؤلف) ، نوعی شیرینی یا آجیل که بیشتر در آذربایجان (مخصوصاً در تبریز و اسکو و خسروشاه و مراغه) درست کنند و برای ساختن آن، ابتدا هسته و قشر درونی هلو، شفتالو، زردآلو، گلابی را خالی کنند تا پوست آن با قشری از گوشت میوه بماند سپس آرد یا کوبیدۀ شکر و گردو و بادام و جز آن را توی آن می ریزند و می گذارند خشک می شود و بسیار مطبوع و خوش طعم می گردد
مرکز، وسط، کنایه است از مرکز زمین، و قدما معتقد بودند کعبه مرکز زمین است: کعبه همچون شاه زنبوران میانجا معتکف عالمی گردش چو زنبوران غریوان آمده، خاقانی
مرکز، وسط، کنایه است از مرکز زمین، و قدما معتقد بودند کعبه مرکز زمین است: کعبه همچون شاه زنبوران میانجا معتکف عالمی گردش چو زنبوران غریوان آمده، خاقانی
وسط هر پا، وسط دو پا. میان ران، میان پاچه. میان پای. ملتقای دو پا از سوی تنه، کودک رسوا و بی آبرو، آلت رجولیت. (ناظم الاطباء) ، شرم زن. (آنندراج) : نیم شمعیش در میان پا کرد. سعدی. و رجوع به میان پای شود، شلوار. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
وسط هر پا، وسط دو پا. میان ران، میان پاچه. میان پای. ملتقای دو پا از سوی تنه، کودک رسوا و بی آبرو، آلت رجولیت. (ناظم الاطباء) ، شرم زن. (آنندراج) : نیم شمعیش در میان پا کرد. سعدی. و رجوع به میان پای شود، شلوار. (ناظم الاطباء) (آنندراج)
برندۀ میان، راه کوتاهتر. راهی در میان دو نقطه که نسبت به راه یا راههای دیگر کوتاهترین باشد. مستقیم ترین و کوتاهترین راه بین دو نقطه نسبت به راه اصلی که به صورت خط منحنی و منکسر است. اقصر فاصله میان دو نقطه در مسافت. راهی که اضلاع را نپیماید و از زاویه ای به زاویه ای محاذی شود. (از یادداشت مؤلف). - راه میان بر، راه اقصر. راهی که نسبت به راه یا راههای اصلی کوتاهتر باشد. (از یادداشت مؤلف). - میان بر زدن راهی،میان بر کردن راهی. (از یادداشت مؤلف). - میان بر کردن، پیمودن فاصله دو نقطه از کوتاهترین و نزدیکترین راه. پیمودن اقصر فاصله. به جای اینکه دو ضلع را بپیمایند مستقیم از گوشه به گوشه پیمودن. (از یادداشت مؤلف). - ، مقابل کف بر کردن. بریدن درختی بالاتر از کف زمین. (یادداشت مؤلف). ، هرچیز که فاصله و حاجبی میان دو چیز ایجاد کند، حجابی که میان دو اتاق یا دو چیز واقع باشد. (حاشیۀ شرفنامه ص 420) : به کم مدت از کار پرداختند میانبر ز پیکر برانداختند. نظامی
برندۀ میان، راه کوتاهتر. راهی در میان دو نقطه که نسبت به راه یا راههای دیگر کوتاهترین باشد. مستقیم ترین و کوتاهترین راه بین دو نقطه نسبت به راه اصلی که به صورت خط منحنی و منکسر است. اقصر فاصله میان دو نقطه در مسافت. راهی که اضلاع را نپیماید و از زاویه ای به زاویه ای محاذی شود. (از یادداشت مؤلف). - راه میان بر، راه اقصر. راهی که نسبت به راه یا راههای اصلی کوتاهتر باشد. (از یادداشت مؤلف). - میان بر زدن راهی،میان بر کردن راهی. (از یادداشت مؤلف). - میان بر کردن، پیمودن فاصله دو نقطه از کوتاهترین و نزدیکترین راه. پیمودن اقصر فاصله. به جای اینکه دو ضلع را بپیمایند مستقیم از گوشه به گوشه پیمودن. (از یادداشت مؤلف). - ، مقابل کف بر کردن. بریدن درختی بالاتر از کف زمین. (یادداشت مؤلف). ، هرچیز که فاصله و حاجبی میان دو چیز ایجاد کند، حجابی که میان دو اتاق یا دو چیز واقع باشد. (حاشیۀ شرفنامه ص 420) : به کم مدت از کار پرداختند میانبر ز پیکر برانداختند. نظامی
دهی از دهستان مرکزی بخش صومعه سرا شهرستان فومن، واقع در 15هزارگزی صومعه سرا. با 147 تن سکنه. آب آن از نهر و استخر و راه آن مالرو است. نصف اهالی در تابستان ییلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی از دهستان مرکزی بخش صومعه سرا شهرستان فومن، واقع در 15هزارگزی صومعه سرا. با 147 تن سکنه. آب آن از نهر و استخر و راه آن مالرو است. نصف اهالی در تابستان ییلاق می روند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است از دهستان خرم آباد شهرستان شهسوار، واقع در 11هزارگزی جنوب شهسوار با 70 تن سکنه. آب آن از رود و چشمه و نهر و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان خرم آباد شهرستان شهسوار، واقع در 11هزارگزی جنوب شهسوار با 70 تن سکنه. آب آن از رود و چشمه و نهر و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3)
دهی است از دهستان گیفان بخش حومه شهرستان بجنورد، واقع در 7هزارگزی شمال بجنورد با 187 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان گیفان بخش حومه شهرستان بجنورد، واقع در 7هزارگزی شمال بجنورد با 187 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
میاناب، نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در جنوب شوشتر و باختر دهستان گندزلو و دهستان حیزان با 41 قریۀ کوچک و بزرگ و حدود 8000 تن جمعیت، هوای آن گرمسیری و محصول عمده آنجا غلات و برنج و صیفی و کنجد است، قراء مهم میان آب عبارت است از عرب حسن و مهدی آباد، ساکنان از طایفۀ شوشتری هستند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان اهواز، استان ششم (خوزستان)، واقع در شمال باختری اهواز میان رود کارون و کرخه، هوای آن گرمسیری و محصول آن برنج است، جمعیت این دهستان در حدود بیست هزار تن و تعداد دیه های آن 80 است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
میاناب، نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در جنوب شوشتر و باختر دهستان گندزلو و دهستان حیزان با 41 قریۀ کوچک و بزرگ و حدود 8000 تن جمعیت، هوای آن گرمسیری و محصول عمده آنجا غلات و برنج و صیفی و کنجد است، قراء مهم میان آب عبارت است از عرب حسن و مهدی آباد، ساکنان از طایفۀ شوشتری هستند، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6) نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان اهواز، استان ششم (خوزستان)، واقع در شمال باختری اهواز میان رود کارون و کرخه، هوای آن گرمسیری و محصول آن برنج است، جمعیت این دهستان در حدود بیست هزار تن و تعداد دیه های آن 80 است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
میانبوب غالی فرشی که در وسط اطاق بین دو کناره اندازند: (کناره و سر انداز اعم از قالی یا نمد باید یکجور و میان فرشی که حکما باید قالی باشد ممکن بود جور دیگر بشود)
میانبوب غالی فرشی که در وسط اطاق بین دو کناره اندازند: (کناره و سر انداز اعم از قالی یا نمد باید یکجور و میان فرشی که حکما باید قالی باشد ممکن بود جور دیگر بشود)